شخص جستجوگرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود تجوگر، آدم کنجکاو، محقق، کاوشگر، پژوهشگر ممتحن، بازپرس، بازرس، بازجو جاسوس فضول پوینده، جستجوکننده، جوینده، پیجو بازبین
جستوجوگر 1seekerواژههای مصوب فرهنگستاندستگاه یا حسگری که در کلاهک موشک قرار دارد و هدف را جستوجو میکند
جستوجوگر حرارتیheat seekerواژههای مصوب فرهنگستانحسگری که حرارت حاصل از اگزوز هواگَرد را برای هدایت موشک به سمت آن شناسایی میکند
جستوجوگر فروسرخinfrared seekerواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ جستوجوگری که سطوح پرحرارت هواپیما را هدفگیری میکند و به دنبال تابش فروسرخ حرکت میکند؛ از این توانمندی بیشتر در موشکهای هدایتشونده و دستگاههای جاسوسی و اطلاعاتی استفاده میشود
شخص جستجوگرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود تجوگر، آدم کنجکاو، محقق، کاوشگر، پژوهشگر ممتحن، بازپرس، بازرس، بازجو جاسوس فضول پوینده، جستجوکننده، جوینده، پیجو بازبین
شخص جستجوگرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود تجوگر، آدم کنجکاو، محقق، کاوشگر، پژوهشگر ممتحن، بازپرس، بازرس، بازجو جاسوس فضول پوینده، جستجوکننده، جوینده، پیجو بازبین