جسداءلغتنامه دهخداجسداء. [ ج َ ] (اِخ )موضعی است به بطن جِلْذان . (منتهی الارب ). یاقوت این کلمه را بفتح اول و دوم ضبط کرده و از ابومالک و غوری بضم جیم روایت کرده و آنرا نام موضعی خوانده است ،سپس بنقل از کتاب زمخشری آورده که ابومالک گوید: جسداء موضعی است به بطن جِلْذان . (از معجم البلدان ).<br
جسداءلغتنامه دهخداجسداء. [ ج َ س َ ] (اِخ ) همان جَسْداء است که نام موضعی است : فبتنا حیث امسینا قریباًعلی جسداء تنبحنا الکلاب . لبید (ازمعجم البلدان ).رجوع به جَسْداء شود.
جسدینلغتنامه دهخداجسدین . [ ج َ س َ دَ ] (ع اِ) مثنای جسد. دو جسم . دو تن . || (اِخ ) کنایه است از صورت فلکی جوزا که آنرادوپیکر و توأمان نیز گویند. (از یادداشت مؤلف ).
جسدینلغتنامه دهخداجسدین . [ ج َ س َ دَ ] (ع اِ) مثنای جسد. دو جسم . دو تن . || (اِخ ) کنایه است از صورت فلکی جوزا که آنرادوپیکر و توأمان نیز گویند. (از یادداشت مؤلف ).