ذوالشامةلغتنامه دهخداذوالشامة. [ ذُش ْ شا م َ ] (اِخ ) لقب خالدبن جعفر برمکی از آنروی که بر مقدّم سر خالی داشت . رجوع به خالد شود.
ابوذکاءلغتنامه دهخداابوذکاء. [ اَ ذُ ] (اِخ ) عالم موسیقی . رودنواز جعفر برمکی . رجوع به حبیب السیر ج 1 ص 281 شود.
عطابةلغتنامه دهخداعطابة. [ ع َ طْ طا ب َ ] (اِخ ) نام مادر جعفر برمکی بود. (از حبیب السیر چ طهران ج 1 ص 281).
جعفریهلغتنامه دهخداجعفریه . [ ج َ ف َ ری ی َ ] (اِخ ) محله ای است بزرگ و مشهور در جانب شرقی بغداد. (معجم البلدان ). و منسوب به جعفر برمکی است . (قاموس الاعلام ترکی ).
زرفرهنگ فارسی معینجعفری (زَ رِ جَ فَ) (اِ. ص .) 1 - زر خالص . 2 - زر منسوب به جعفر برمکی که پس از رسیدن به وزارت دستور داد تا سکه ها را از زر خالص بزنند.