جلوخانلغتنامه دهخداجلوخان . [ ج ِ ل َ ] (اِ مرکب ) زمین مسطحی که پیش در خانه ای باشد. (فرهنگ نظام ). پیشگاه خانه و میدانگاه جلو در خانه . (ناظم الاطباء).
جلوخانcurbsideواژههای مصوب فرهنگستانمسیر پیادهرو برای ورود به پایانۀ مسافری و خروج از آن در بخش زمینی
زلخانلغتنامه دهخدازلخان . [ زَ / زَ ل َ ] (ع اِمص ) پیشی در رفتار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
زلخانلغتنامه دهخدازلخان . [ زَ / زَ ل َ ] (ع مص ) پیشی گرفتن در رفتار. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
زالخان خشتیلغتنامه دهخدازالخان خشتی . [ ن ِ خ ِ ] (اِخ ) از خانها و امرای فارس در اواخر عهد زندیه است . رجوع به ذیل زین العابدین کوهمره ای بر مجمل التواریخ ص 286 چ مدرس رضوی شود.
زالخان جلایرلغتنامه دهخدازالخان جلایر. [ ن ِ ج َ ی ِ ] (اِخ ) برادر یوسف علیخان جلایر از امرای عهد افشاریه اند و شاهرخ شاه فرزند رضاقلی میرزا در اثر توطئه ٔ این دو (به اتفاق چندین تن از رؤسای قبائل ) پس از خلع و نابینا شدن بار دیگر بسلطنت رسید. این داستان بطور اجمال بدین گونه بوجود آمده است : در اوا
پیشخانهفرهنگ فارسی عمید۱. ایوان؛ پیشگاه خانه؛ جلوخان.۲. لوازم زندگی و اسباب سفر که جلوتر فرستاده شود.
بهوفرهنگ فارسی عمید۱. ایوان؛ کوشک.۲. بالاخانه؛ جلوخان؛ خانهای که در جلو اتاقها میسازند برای پذیرایی مهمانان.
بَروارۀ درونیenclosed altarواژههای مصوب فرهنگستاننوعی برواره مربوط به عصر مفرغ و عصر آهن که در حیاط یا جلوخان (forecourt) مجموعهمعبدها (temple complexes) جای داشته است