ترجمه مقاله

جلوه

jelve

۱. آشکار کردن؛ ظاهر ساختن.
۲. نمایش دادن.
۳. نمودن خود را به کسی.
۴. زیبایی؛ جاذبه.
۵. (تصوف) تابش انوار الهی بر دل عارف که او را واله و شیدا سازد؛ تجلی.

۱. حضور، ظهور
۲. خودنمایی، نمایش، نمود، وانمود
۳. تلالو، جلال، حشمت، رونق، شکوه
۴. آراستن

نمود

ترجمه مقاله