جنگلبانیلغتنامه دهخداجنگلبانی . [ ج َ گ َ ] (حامص مرکب ) شغل و عمل جنگلبانان . || (اِ مرکب ) اداره ای از شعب وزارت کشاورزی که حفاظت و مراقبت جنگلها را بعهده دارد. (فرهنگ فارسی معین ).
جنگلبانیفرهنگ فارسی عمید۱. شغل و عمل جنگلبان.۲. علم و فن نگاهداری جنگلها و جلوگیری از آفات جنگل و مراقبت در بهرهبرداری صحیح از جنگلها و حفظ حیوانات جنگلی.۳. (اسم) ادارۀ مسئول انجام این کار.
جنگلبان 2forest guardواژههای مصوب فرهنگستانفردی که مسئولیت ادارۀ کوچکترین واحد جنگلی را زیر نظر سرجنگلبان بر عهده داشته باشد
داردوستلغتنامه دهخداداردوست .(اِ مرکب ) درختی است که دارای ساقه های پیچنده است وآن را عشقه گویند. مهر بانک لبلاب . رجوع به لبلاب ، عشقه ، عشق پیچان و مهربانک شود. || و در تداول جنگلبانی بر همه ٔ انواع درختان پیچنده اطلاق شود.
شیرگاهلغتنامه دهخداشیرگاه . (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان شیرگاه بخش سوادکوه شهرستان شاهی . سکنه ٔ آن 1000 تن . آب آن از رودخانه ٔ تالاررود و جز آن . اولین ایستگاه از شاهی و تهران و کارخانه ٔ قیراندود و تقطیر چوب و دبستان و شعبه ٔ جنگلبانی و پاسگاه نگهبانی و اداره
المدهلغتنامه دهخداالمده . [ اَ ل َ دِه ْ ] (اِخ ) یکی از دیههای کجور. (مازندران و استراباد رابینو ص 113 و 151 و ترجمه ٔ همان کتاب ص 147و 152). در فرهنگ جغرافی