ترجمه مقاله

جواز

javāz

۱. اجازه‌نامه؛ پروانه؛ مجوز.
۲. پروانۀ سفر.
۳. (اسم مصدر) جایز بودن؛ روا بودن.
۴. (اسم مصدر) [قدیمی] رخصت؛ اجازه.
۵. [قدیمی] گذشتن از جایی یا از راهی.

اجازه، اذن، پته، پروانه، تجویز، تصدیق، رخصت، رخصتنامه، روادید، گذرنامه، گواهی، مجوز

پروانه

ترجمه مقاله