جیپلغتنامه دهخداجیپ . (انگلیسی ، اِ) نوعی اتومبیل محکم و سبک که از عهده ٔ حرکت در جاده های ناهموار برآید. (فرهنگ فارسی معین ).
جیپفرهنگ فارسی عمیدنوعی اتومبیل سبک و محکم که در جادههای ناهموار بهتر از اتومبیلهای دیگر حرکت میکند.
جیپفرهنگ فارسی معین[ انگ . ] (اِ.) نوعی اتومبیل محکم و سبک که برای گذشتن از جاده های ناهموار ساخته شده است .
انبار با جوّ مهارشدهcontrolled atmosphere storage, CA 1واژههای مصوب فرهنگستانانبار مواد غذایی در محفظهای که فشار هوا و رطوبت آن دقیقاً مهار شده است
جی جیلغتنامه دهخداجی جی . (ع اِ صوت ) کلمه ایست که بوسیله ٔ آن شتران را بسوی آب میخوانند. (منتهی الارب ).
زی زیلغتنامه دهخدازی زی . (ع اِ) (از «زی ز») حکایت آواز پریان . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به زیزم شود.
جگی جگیلغتنامه دهخداجگی جگی . [ ج ِ ج ِ ] (اِ) لفظی است که در وقت جزع و فزع در طلب و مبالغه و در اخذ گویند و زنان بهنگام لذت مباشرت بر زبان رانند. (برهان ). و رجوع به آنندراج شود. || غبغب و آن گوشتی نرم زیر زنخدان باشد. (غیاث اللغات از سراج ) (آنندراج ).- جگی جگی گاه
جیپاللغتنامه دهخداجیپال . [ ج َ ] (اِخ ) نام یکی از راجهای هند که سلطان محمود بر او غالب آمد، و گاهی بمعنی مطلق پادشاه استعمال کنند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 372،
جیپورلغتنامه دهخداجیپور. [ ج َ ] (اِخ )جیبور. پادشاه هندوستان . (ضیاءاللغات ) : او به سند و به سراندیب و به جیپور بودهیبت او بختاخان و بفرغان و تغای .فرخی .
جیپاللغتنامه دهخداجیپال . [ ج َ ] (اِخ ) نام یکی از راجهای هند که سلطان محمود بر او غالب آمد، و گاهی بمعنی مطلق پادشاه استعمال کنند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 372،
جیپورلغتنامه دهخداجیپور. [ ج َ ] (اِخ )جیبور. پادشاه هندوستان . (ضیاءاللغات ) : او به سند و به سراندیب و به جیپور بودهیبت او بختاخان و بفرغان و تغای .فرخی .