ترجمه مقاله

حالی

hāli

۱. آگاه؛ متوجه؛ ملتفت.
۲. فعلی؛ کنونی.
۳. [قدیمی] مناسب حال.
⟨حالی شدن: (مصدر لازم، مصدر متعدی) [عامیانه] دریافتن؛ فهمیدن؛ درک کردن.
⟨حالی کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه] بیان کردن مطلبی برای کسی تا خوب بفهمد و دریابد؛ فهماندن.

۱. تفهیم، خاطرنشان
۲. متوجه، ملتفت
۳. آراسته، متحلی مزین
۴. کنونی، فعلی

ترجمه مقاله