حطاملغتنامه دهخداحطام . [ ح ُ ] (ع اِ)ریزه و شکسته ٔ هر چیزی خشک . (منتهی الارب ). گیاه خشک . ریزه ٔ کاه خرد شکسته شده . و ریزه ٔ گیاه و جز آن و ریزه ٔ هر چیز. (غیاث ). شکسته و ریزه ٔ گیاه و جز آن . (مهذب الاسماء). خرده و شکسته و پوسیده و ریزیده شده .قال اﷲ : ثم یکون ح
حطامدیکشنری عربی به فارسیخرده , باقي مانده , اثار مخروبه , اشغال روي هم ريخته , اوار , کشتي شکستگي , خرابي , لا شه کشتي و هواپيما و غيره , خراب کردن , خسارت وارد اوردن , خرد و متلا شي شدن
حطامفرهنگ فارسی عمید۱. ریزه و شکستۀ چیزی.۲. پاره و شکسته از یک چیز خشک.۳. خرده و ریزۀ گیاه که زیر پا میریزد.۴. [مجاز] مال دنیا.
تعقیبی تیمیteam pursuitواژههای مصوب فرهنگستانیکی از مسابقات راهه/ پیست با قواعد مسابقة تعقیبی که در آن دو تیم سه یا چهار نفره با هم رقابت میکنند
دویستمتر تیمیteam sprintواژههای مصوب فرهنگستانیکی از مسابقات راهه/ پیست که در آن تیمهای سهنفره، دوبهدو، سه دور مسیر راهه/پیست را طی میکنند؛ برنده تیمی است که در مدت زمان کمتری کار را خاتمه میدهد
بالگروهheli team, helicopter teamواژههای مصوب فرهنگستانگروهی متشکل از نیروهای مجهز به تجهیزات رزمی که با استفاده از بالگرد ترابری میشوند
حتاملغتنامه دهخداحتام . [ح َ ت ْ تا ] (ع حرف جر + اسم ) تا کی ، تا چند؟ (منتهی الارب در ذیل لغت ح ت ت ). الف «ما» مثل هر جا که حرف جر بر آن آید حذف شده است : فیم َ، بِم َ، لِم َ، عم َ.
عیثاملغتنامه دهخداعیثام . [ ع َ ] (ع اِ) درختی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). درخت چنار. (ناظم الاطباء). || طعامی که از ملخ سازند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
حطامةلغتنامه دهخداحطامة. [ ح ُ م َ ] (ع اِ) آنچه بشکند از چیزی خشک . (منتهی الارب ). رجوع به حُطام شود.
حطامةلغتنامه دهخداحطامة. [ ح ُ م َ ] (ع اِ) آنچه بشکند از چیزی خشک . (منتهی الارب ). رجوع به حُطام شود.
انحطاملغتنامه دهخداانحطام . [ اِ ح ِ ] (ع مص ) شکسته گردیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شکسته شدن . (آنندراج )(تاج المصادر بیهقی ). انکسار. (از اقرب الموارد).