حقایقلغتنامه دهخداحقایق . [ ح َ ی ِ] (ع اِ) ج ِ حقیقت . (از اقرب الموارد). حقیقتها. درستی ها. راستی ها. || ج ِ حُقُق و حقق جمع است حِق ّ را. پس حقایق جمعالجمع حِق است . (منتهی الارب ). || در عبارت ذیل ظاهراً حقایق را جمع حُق ّالجحر فی الارض آورده است : از تیغ مردان حقای
کیک فنجانیcup cake, fairy cake, patty cakeواژههای مصوب فرهنگستانکیک اسفنجی کوچک و گردی که در قوطیهای مسی جداگانه یا قالبهای کاغذی پخته میشود
کیک اسفنجیsponge cakeواژههای مصوب فرهنگستانکیک متخلخل و سبک تهیهشده از آرد خودورا و شکر و تخممرغ زده و طعمدهندهها
کیک لیوانیmug cakeواژههای مصوب فرهنگستانکیکی که در درون لیوانی بزرگ و با استفاده از تندپز در مدتی کوتاه پخته میشود
حقایق شناسلغتنامه دهخداحقایق شناس . [ ح َ ی ِ ش ِ ] (نف مرکب ) شناسنده و عارف حقایق : حقایق شناسی جهاندیده ای هنرمندی آفاق گردیده ای . (بوستان ).چنین گفت مرد حقایق شناس کز این هم که گفتی ندارم هراس . (بوستان ).<
حقایق شنولغتنامه دهخداحقایق شنو. [ ح َ ی ِ ش ِ ن َ/ نُو ] (نف مرکب ) آنکه حقایق را بکار بندد. آنکه بحقایق عمل کند. آنکه حقایق را گوش دارد : تو منزل شناسی و شه راه روتو حق گوی و خسرو حقایق شنو.سعدی .
امهات حقایقلغتنامه دهخداامهات حقایق . [ اَ م م َ ت ِ ح َ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) امهات اسماء. (فرهنگ علوم عقلی ). رجوع به امهات اسماء شود.
يستخلص من هذه الحقائق أندیکشنری عربی به فارسیاز اين حقايق به دست مىآيد كه , از اين حقايق نتيجه گرفته مىشود كه
حقایق شناسلغتنامه دهخداحقایق شناس . [ ح َ ی ِ ش ِ ] (نف مرکب ) شناسنده و عارف حقایق : حقایق شناسی جهاندیده ای هنرمندی آفاق گردیده ای . (بوستان ).چنین گفت مرد حقایق شناس کز این هم که گفتی ندارم هراس . (بوستان ).<
حقایق شنولغتنامه دهخداحقایق شنو. [ ح َ ی ِ ش ِ ن َ/ نُو ] (نف مرکب ) آنکه حقایق را بکار بندد. آنکه بحقایق عمل کند. آنکه حقایق را گوش دارد : تو منزل شناسی و شه راه روتو حق گوی و خسرو حقایق شنو.سعدی .
حقیقةالحقایقلغتنامه دهخداحقیقةالحقایق . [ ح َ قی ق َ تُل ْ ح َ ی ِ ] (ع اِ مرکب ) مرتبه ٔ احدیت جامعه بجمیع حقایق است که آنرا حضرت جمعو حضرت وجود نیز نامند. (تعریفات ). و از شیخ عبدالرزاق کاشی منقول است که حقیقةالحقایق ذات احدیت است که جامع جمیع حقایق است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
امهات حقایقلغتنامه دهخداامهات حقایق . [ اَ م م َ ت ِ ح َ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) امهات اسماء. (فرهنگ علوم عقلی ). رجوع به امهات اسماء شود.