ترجمه مقاله

حقه

hoqqe

۱. نیرنگ؛ حیله.
۲. قوطی؛ ظرف کوچک که در آن جواهر یا چیز دیگر می‌گذارند.
۳. ظرف سفالی کوچکی که در سر وافور یا قلیان شیره می‌گذارند و تریاک یا شیره را به آن می‌چسبانند و دود می‌کنند.
⟨ حقهٴ کاووس: (موسیقی) [قدیمی] از الحان سی‌گانۀ باربد: ◻︎ چو قند از حقهٴ کاووس دادی / شکر کالای او را بوس دادی (نظامی۱۴: ۱۸۰).

۱. بامبول، دوزوکلک، کلک
۲. حیله، خدعه، ریب، فریب، گول، مکر، نیرنگ
۳. شعبده، تردستی، زرنگی، شگرد، فند
۴. تزویر، ریا
۵. شیلهپیله
۶. ظرف کوچک، قوطی کوچک
۷. ظرف سفالین انتهای وافور
۸. جسم، گوی

نیرنگ، ترفند، فریب

ترجمه مقاله