ماتmatte, flat 3واژههای مصوب فرهنگستانویژگی سطحی که برّاقیت آن در زاویۀ 60 درجه در گسترۀ صفر تا ده و در زاویۀ 85 درجه در گسترۀ صفر تا پانزده قرار دارد
ورنی ماتflat varnish, matte varnishواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ورنی که با درصد معینی ماتکننده ترکیب میشود تا در هنگام خشک شدن جلوهای مات بیابد
حماتلغتنامه دهخداحمات . [ ح َم ْ ما ] (ع اِ) ج ِ حَمَّة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به حمة شود.
ابولیلیلغتنامه دهخداابولیلی . [ اَ ل َ لا ] (اِخ ) حماد ابوالقاسم حمادبن شاپوربن المبارک الدیلمی . رجوع به حماد ابوالقاسم ... شود.
ابوعبدالغتنامه دهخداابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حمّاد. محمدبن علی مورّخ . رجوع به ابن حماد ابوعبداﷲ... شود.
ابوالقاسملغتنامه دهخداابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) حماد راویةبن ابی لیلی شاپوربن مبارک بن عبیداﷲ دیلمی . رجوع به حماد... شود.