حُکْمَفرهنگ واژگان قرآنحُکم -فرمان محکم ونافذ واستوار- بريدن نزاع به وسيله قضا -علم به معارف حقه الهيه و کشف حقايقي که در پرده غيب است ، و از نظر عادي پنهان است ميباشد (درعباراتي نظير "وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ ءَاتَيْنَاهُ حُکْماً وَعِلْماً "و"ءَاتَيْنَاهُ ﭐلْحُکْمَ صَبِيّاً "و"رَبِّ هَبْ لِي حُکْماً ")
حکملغتنامه دهخداحکم . [ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن معبدالاصفهانی ، مکنی به ابی عبداﷲ.از شاعران است . وی بعربی شعر می گفت . (ابن الندیم ).
حکیملغتنامه دهخداحکیم . [ ح َ ] (اِخ ) ابن امیه . یکی از صحابیان و شاعران است . وی از ابتدای ظهور اسلام در مکه ایمان آورد و قوم خود را از کینه و عداوت نسبت بحضرت رسول (ص ) منع و ملامت میکرد.
مجوزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام دستور، برگۀ فرمان، اجازه حُکم، حکم کتبی، ابلاغ، ابلاغیه، احضاریه، حکم توقیف، حکم جلب، مراحل قضایی پاسخ قرارداد، حُکم کارگزینی، حکمانتصاب، حکم اخراج، حکم استخدام، حکم ارتقای گروه، حکم تغییر پست سازمانی، حکممأموریت، حکم انتقال استوارنامه(اعتبارنامه)، اماننامه برگۀ اقامت، ویزا