لغتنامه دهخدا
خار. (اِ) سنگ خارا. (آنندراج ). خار پارسی مطلق فلز را گویند و سنگ را نیز چون خاکی است متکون در آب تشبیه به فلز نموده و های مشابه در او الحاق نموده خاره گفته اند. (انجمن آرای ناصری ) : تیر در سنگ نشسته تا سوفارخار پشتی نموده پشته خار.<p clas