ترجمه مقاله

خاریدن

xāridan

۱. کشیدن سر ناخن یا وسیله‌ای زبر برروی پوست بدن، برای رفع خارش آن؛ خاراندن: ◻︎ به غمخوارگی چون سرانگشت من / نخارد کس اندر جهان پشت من (سعدی۱: ۷۹).
۲. (مصدر لازم) خارش پیدا کردن پوست بدن.
۳. [قدیمی] خراش دادن؛ خراشیدن: ◻︎ چو خاریدند خاک از سنگ خارا / پدید آمد یکی طاق آشکارا (نظامی۲: ۳۳۰).
۴. (مصدر لازم) [قدیمی] چرک چیزی را گرفتن.

۱. خارش داشتن، بهخارش افتادن،
۲. خارش کردن

ترجمه مقاله