ترجمه مقاله

خاموش

xāmuš

۱. ویژگی چیزی که شعله، گرمی، روشنایی، یا جریان برق آن از میان رفته باشد.
۲. ساکت؛ بی‌صدا.
۳. (قید) به طور آرام.
۴. (شبه جمله) ساکت باش.
⟨ خاموش شدن: (مصدر لازم)
۱. قطع شدن جریان برق در وسایل برقی.
۲. ساکت ‌شدن؛ دم فروبستن.
۳. فرونشستن و از میان رفتن شعلۀ آتش یا چراغ.
⟨ خاموش کردن (ساختن، گردانیدن): (مصدر متعدی)
۱. قطع کردن جریان برق در وسایل برقی.
۲. ساکت کردن؛ از سخن بازداشتن؛ از آواز یا گفتار بازداشتن: ◻︎ کسی سیرت آدمی گوش کرد / که اول سگ نفس خاموش کرد (سعدی۱: ۱۴۵).
۳. فرونشاندن آتش یا چراغ.

۱. بیفروغ، بینور
۲. خموش، ساکت، صامت، هش ≠ شلوغ
۳. آرام، کمحرف، بیصدا
۴. اصم، بیزبان، گنگ ≠ گویا
۵. منطفی، کشته ≠ روشن
۶. قطع، ناروشن

ترجمه مقاله