لغتنامه دهخدا
سالک . [ ل ِ ] (اِخ ) اسمش میر محمد اصلش از کاشان . سوای این رباعی شعری از او ملاحظه نشده است لهذا ثبت شد:بی روی تو ای مردم کاشانه ٔ چشم پرباده ٔ حسرتست پیمانه ٔ چشم تو جای دگر گرفته ای خانه و من بهر تو سفید کرده ام خانه ٔ چشم .(آتشکده ٔ