خدمتانهلغتنامه دهخداخدمتانه . [ خ ِ م َ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، اِ) هر چیزی که بمأمور حاکم بطور هدیه می دهند. (از ناظم الاطباء). قُلﱡق . قولق . (یادداشت بخط مؤلف ) پیشکشی . نعل بها.
قلقانهلغتنامه دهخداقلقانه . [ ق ُل ْ ل ُ ن َ / ن ِ ] (اِ) غلامانه . خدمتانه . حق العمل . رجوع به قلق شود.
قلقلغتنامه دهخداقلق . [ ق ُل ْ ل ُ ] (اِ) چیزی چون جلد و جامه ٔ قرآن که زنان در آن نخ و سوزن نهند. (یادداشت مؤلف ). کیسه مانندی شبیه به پاکت که زنان دارند از قماش دوخته و بر آن قیطان و ریسمانی که چندبار پیرامون آن گردد بستن را و در آن سوزن ونخ و انگشتانه و موم گذارند. (یادداشت مؤلف ). || د
محصلانهلغتنامه دهخدامحصلانه . [ م ُ ح َص ْ ص ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) همچون محصلان . مانند شاگردان . || (اِمرکب ) قلق و خدمتانه . (ناظم الاطباء). اجرتی و مزدی که بفراهم آورنده ٔ حاصلات و خراج بدهند. (آنندراج ).
غلامانهلغتنامه دهخداغلامانه .[ غ ُ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) چون غلامان . به سان غلامان : و محمد آن شب پیراهن غلامانه پوشیده و ردا بر سر افکنده و نعلین در پای کرد. (ترجمه ٔ تاریخ طبری نسخه ٔ خطی متعلق به کتابخانه ٔ لغت نامه ).گه
خدمت کردنلغتنامه دهخداخدمت کردن . [ خ ِ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بندگی کردن . چاکری کردن . نوکری کردن . زاوری کردن . زیر دست کسی کار کردن . خدمة. نصافه .تعطیه . قتو. اقتواء. (تاج المصادر بیهقی ) : و این بایتکین بجای است مردی جلد و کاری و سوار و بشورانیدن همه ٔ سلاحها استاد،