ترجمه مقاله

خراب

xarāb

۱. ویران؛ مخروبه: ساختمان خراب.
۲. فاقد حالت عادی: روحیهٴ خراب.
۳. ازکارافتاده: دستگاه خراب.
۴. گندیده؛ فاسد: میوۀ خراب.
۵. آشفته: موی خراب.
۶. [مجاز] بی‌رونق: بازار خراب.
۷. [عامیانه، مجاز] بیمار؛ بدحال: حال خراب.
۸. [مجاز] بدمست: مست و خراب.
۹. [مجاز] نادرست؛ تباه.

۱. مخروب، منهدم، ناآباد، ویرانه، ویران ≠ آباد،
۲. نابسامان، اوراق، اسقاط ≠ سالم
۳. خرست، طافح، لایعقل، مست ≠ هشیار
۴. تباه، ضایع، فاسد، معیوب
۵. بایر، لمیزرع ≠ سالم
۶. آوار ≠ آباد
۷. بدکاره، جنده، فاحشه، ≠ نجیب
۸. بدنام، بیآبرو، رسوا

ویران، نابسامان

ترجمه مقاله