ترجمه مقاله

خرد

xord

۱. ریز؛ کوچک.
۲. (اسم) هر‌چیز تقسیم‌شده به قسمت‌های کوچک‌تر و اندک‌تر: پول خُرد.
۳. خردسال.
۴. (اسم) ریزۀ هر‌چیز؛ خرده؛ ریزریز.
۵. [قدیمی، مجاز] بی‌اهمیت.
۶. [قدیمی] زیردست.
⟨ خرد کردن: (مصدر متعدی)
۱. ریز کردن.
۲. کوبیدن و نرم ‌کردن.

۱. حقیر، صغیر، کوچک ≠ کبیر، بالغ، بزرگ
۲. اندک، کم، ناجیز
۳. شکسته، له ≠ سالم، نشکسته
۴. ریز، ریزه ≠ بزرگ، حجیم، عظیم

ترجمه مقاله