لغتنامه دهخدا
الفختن . [ اَ ف َ ت َ ] (مص ) بمعنی الفاختن . (فرهنگ جهانگیری ) (شرفنامه ٔ منیری ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (برهان قاطع) (آنندراج ) (فرهنگ میرزا ابراهیم ). اندوختن . (از فرهنگ اسدی ). در نسخه ای از فرهنگ اسدی ذیل الفخت آمده : الفخت چنان بود که گویی بیندوخت و گرد آورد - انته