فرهنگ فارسی عمید
۱. اتاق کوچکی در پشتبام که آن را به راهپله متصل میکند.۲. پشتۀ بزرگ؛ تپه.۳. [قدیمی] طاق: ◻︎ ز خرپشتهٴ آسمان برگذشت / زمین و زمان را ورق درنَوشت (نظامی۵: ۷۵۱).۴. [قدیمی] خیمه.۵. [قدیمی] نوعی جوشن: ◻︎ بٲسش، چو نسج عنکبوت کُند روی / جوشن خرپشته را و درع مُزرَّد (منوچهری: ۲۳).