خرسنگلغتنامه دهخداخرسنگ . [ خ َ س َ ] (اِ مرکب ) سنگ بزرگ سخت گران . (شرفنامه ٔمنیری ). سنگ بزرگ ناتراشیده و ناهموار. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). سنگ بزرگ و کلان . (غیاث اللغات ). جُلمود. جَلْمَد. (از منتهی الارب ). صخره : ندانستی تو ای خر عمر کیج لاک پالانی <br
خرسنگلغتنامه دهخداخرسنگ . [ خ َ س َ ] (اِخ ) نام یکی از مراتع یا یورت های دره لار است از ده های لاریجان . (از مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 115). نام گردنه ای است بین رودبار و لار در ایالت طهران . (یادداشت بخط مؤلف ).
خرسنگفرهنگ فارسی عمید۱. سنگ بزرگ ناهموار و ناتراشیده، بهویژه سنگ عظیمی که در بناهای باستانی به کار رفته است.۲. [قدیمی، مجاز] مانع.
خرسنگmegalithواژههای مصوب فرهنگستانسنگ بزرگ و نتراشیدهای که با برافراشتن مجموعهای از آنها ساختارهایی ابتدایی با مقاصد آیینی به وجود میآوردند
خرشنیلغتنامه دهخداخرشنی . [ خ ُ ش َ ] (ص نسبی ) منسوب به خرشنه که از بلاد شام است . (از انساب سمعانی ).
فرهنگ خرسنگیMegalithic Cultureواژههای مصوب فرهنگستانفرهنگ عصر آهن در جنوب هند و مربوط به هزارۀ اول پیش از میلاد یا پیش از آن، که مشخصۀ آن گورهایی است که با تختهسنگهای عمودی ساخته شدهاند
گور خرسنگیmegalithic tomb, cromlech (+)واژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ آرامگاههای حجرهای که اتاقکها و دیوارهها و راهروهای آن، همه با تختهسنگهای بزرگ ساخته شده باشند
معماری خرسنگیmegalithic architectureواژههای مصوب فرهنگستاناصطلاحی برای توصیف سازههای خرسنگی دوران نوسنگی و پس از آن
فرهنگ خرسنگیMegalithic Cultureواژههای مصوب فرهنگستانفرهنگ عصر آهن در جنوب هند و مربوط به هزارۀ اول پیش از میلاد یا پیش از آن، که مشخصۀ آن گورهایی است که با تختهسنگهای عمودی ساخته شدهاند
گور خرسنگیmegalithic tomb, cromlech (+)واژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ آرامگاههای حجرهای که اتاقکها و دیوارهها و راهروهای آن، همه با تختهسنگهای بزرگ ساخته شده باشند
معماری خرسنگیmegalithic architectureواژههای مصوب فرهنگستاناصطلاحی برای توصیف سازههای خرسنگی دوران نوسنگی و پس از آن
هنر خرسنگیmegalithic artواژههای مصوب فرهنگستانآثار حجاری دورۀ نوسنگی که در بقایای گورهای خرسنگی و میلسنگها دیده میشود
یادمان خرسنگیmegalithic monumentواژههای مصوب فرهنگستان1. سازهای ساختهشده با سنگهای ستبر 2. توسعاً هرگونه آرامگاه حجرهای حتی اگر با سنگهای کوچک ساخته شده باشد
اَرتاسنگorthostatواژههای مصوب فرهنگستانخرسنگ ایستادهای که سقف یا سرپوش آرامگاه حجرهای بر روی آن قرار دارد
میزسنگdolmenواژههای مصوب فرهنگستانسازهای خرسنگی شامل دو یا چند خرسنگ ایستاده و تختهسنگی بر روی آنها که مجموعاً شکل میز را تداعی میکنند
جلمودلغتنامه دهخداجلمود. [ ج ُ ] (ع اِ) خرسنگ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (ص ) شتران کلانسال . (منتهی الارب ). رجوع به جلمد شود.