حاجی خرناسلغتنامه دهخداحاجی خرناس . [ خ ُ ] (اِ مرکب )لو لو. صورت مهیبی که بجهت ترسانیدن اطفال سازند.- امثال :حاجی خرناس ؛ سخت بلند و زشت و با آواز خشن .
خرناس کشیدنلغتنامه دهخداخرناس کشیدن . [ خ ُ ک َ / کِدَ ] (مص مرکب ) خرناسه کشیدن . رجوع به خرناسه کشیدن شود.
خرناسهلغتنامه دهخداخرناسه . [ خ ُ س َ / س ِ] (اِ) خُرنا. خُرخُر. غطیط. آوازی که از بعض مردم در خواب از حلق و بینی برآید، و توسعاً، خواب عمیق وسنگین . مثال آن در این بیت سیدحسن غزنوی است و شمس قیس آنرا فرناس با فاء اخت قاف خوانده و گوید فرناس از کلمات غریب لغةال
حاجی خرناسلغتنامه دهخداحاجی خرناس . [ خ ُ ] (اِ مرکب )لو لو. صورت مهیبی که بجهت ترسانیدن اطفال سازند.- امثال :حاجی خرناس ؛ سخت بلند و زشت و با آواز خشن .
خرناس کشیدنلغتنامه دهخداخرناس کشیدن . [ خ ُ ک َ / کِدَ ] (مص مرکب ) خرناسه کشیدن . رجوع به خرناسه کشیدن شود.
خرناسه کشیدنلغتنامه دهخداخرناسه کشیدن . [ خ ُ س َ /س ِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) آواز درشت از خیشوم بوقت خواب خارج کردن . خرخر کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
snortsدیکشنری انگلیسی به فارسیsnorts، خروپف، خر خر، خرناس، جرعه مشروب، خرناس کشیدن، خروپف کردن، زفیر کشیدن، خرناس کش
snortدیکشنری انگلیسی به فارسیخرگوش، خروپف، خر خر، خرناس، جرعه مشروب، خرناس کشیدن، خروپف کردن، زفیر کشیدن، خرناس کش
خرناس کشیدنلغتنامه دهخداخرناس کشیدن . [ خ ُ ک َ / کِدَ ] (مص مرکب ) خرناسه کشیدن . رجوع به خرناسه کشیدن شود.
خرناسه کشیدنلغتنامه دهخداخرناسه کشیدن . [ خ ُ س َ /س ِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) آواز درشت از خیشوم بوقت خواب خارج کردن . خرخر کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
خرناسهلغتنامه دهخداخرناسه . [ خ ُ س َ / س ِ] (اِ) خُرنا. خُرخُر. غطیط. آوازی که از بعض مردم در خواب از حلق و بینی برآید، و توسعاً، خواب عمیق وسنگین . مثال آن در این بیت سیدحسن غزنوی است و شمس قیس آنرا فرناس با فاء اخت قاف خوانده و گوید فرناس از کلمات غریب لغةال
حاجی خرناسلغتنامه دهخداحاجی خرناس . [ خ ُ ] (اِ مرکب )لو لو. صورت مهیبی که بجهت ترسانیدن اطفال سازند.- امثال :حاجی خرناس ؛ سخت بلند و زشت و با آواز خشن .