ترجمه مقاله

خزانه داری

xazānedāri

۱. شغل و عمل خزانه‌دار.
۲. محلی در وزارت دارایی که درآمدهای دولت در آنجا جمع می‌شود.

گن جور

خزانة

دیکشنری عربی به فارسی

رختدان , رختان , گنجه کشودار , چارپايه زير مستراح دستي , کمد , ميز ياقفسه اشپزخانه , ميز ارايش , ميز کشودار واينه دار , قفل کننده , قفسه قفل دار , قفسه قفل دار مخصوص دانش اموزان و دانشجويان (که کتب خود را در انجا گذارد) , خزانه داري , گنجينه , گنج , خزانه , جا رختي , قفسه , اشکاف , موجودي لباس

خزانه

فرهنگ فارسی عمید

۱. جایی که در آن پول و چیزهای گران‌بها را حفظ و نگهداری می‌کنند.۲. گنج.۳. (نظامی) محل قرار گرفتن گلوله در سلاح‌های گرم.۴. = خزینه۵. (کشاورزی) قطعه زمینی که در آن تخم بعضی گیاهان، گل‌ها، یا درختان را می‌کارند تا پس از سبز شدن از آنجا دربیاورند و برای کاشتن به جای دیگر ببرند.

خزانه

فرهنگ فارسی عمید

۱. جایی که در آن پول و چیزهای گران‌بها را حفظ و نگهداری می‌کنند.۲. گنج.۳. (نظامی) محل قرار گرفتن گلوله در سلاح‌های گرم.۴. = خزینه۵. (کشاورزی) قطعه زمینی که در آن تخم بعضی گیاهان، گل‌ها، یا درختان را می‌کارند تا پس از سبز شدن از آنجا دربیاورند و برای کاشتن به جای دیگر ببرند.

کاخ خزانه

لغت‌نامه دهخدا

کاخ خزانه . [ خ ِ خ ِ ن َ ] (اِخ ) از ابنیه ٔ دوره ٔ هخامنشیان در تخت جمشید. در رساله ٔ «شرح اجمالی آثار تخت جمشید» آمده است : مهمترین قسمت های قابل ذکر ابنیه ٔ تخت جمشید از شمال بجنوب عبارت است از یک تالار صد ستون که شامل بیست ردیف در پنج ردیف ستون باشد، یک تالار <span class

خزانه

فرهنگ فارسی عمید

۱. جایی که در آن پول و چیزهای گران‌بها را حفظ و نگهداری می‌کنند.۲. گنج.۳. (نظامی) محل قرار گرفتن گلوله در سلاح‌های گرم.۴. = خزینه۵. (کشاورزی) قطعه زمینی که در آن تخم بعضی گیاهان، گل‌ها، یا درختان را می‌کارند تا پس از سبز شدن از آنجا دربیاورند و برای کاشتن به جای دیگر ببرند.

ترجمه مقاله