ضنتفرهنگ فارسی عمیدخساست به خرج دادن؛ بخل کردن؛ دریغ کردن.⟨ ضنت کردن (نمودن): (مصدر لازم) [قدیمی] = ضننت
اقناسلغتنامه دهخدااقناس . [ اِ ] (ع مص ) نسبت کردن خود را بسوی نژادشریف با وجود خساست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
دونیلغتنامه دهخدادونی . (حامص ) پستی و حقارت و فرومایگی و فروتنی . (ناظم الاطباء). دنائت . خست . خساست . پستی . ناکسی . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به دون شود.