لغتنامه دهخدا
خشخاش . [ خ َ ] (ع اِ) مردم با سلاح و زره . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || کوکنار و آن چند قسم است بستانی و منثور و مقرن و زبدی . (منتهی الارب ). کوکنار. (مهذب الاسماء).خشخشاش از نظر پزشکی : دربرهان قاطع آمده است : خشخاش چند قسم باشد ابیض و اسود و زب