خشکامارفرهنگ فارسی عمید۱. تفحص؛ پیجویی: ◻︎ از فراوانی که خشکامار کرد / زن نهان مر مرد را بیدار کرد (رودکی: ۵۳۵).۲. (پزشکی) استسقا.
خشک آمارلغتنامه دهخداخشک آمار. [ خ ُ ] (اِمرکب ) به معنی خشک آمار است که مرض استسقاء باشد. (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). || تتبع و استقصا و تفحص و تجسس و استفسار حساب و استیفاء . (برهان قاطع) : از فراوانی که خشکامار کردزان نهانی مر مرا بیدار کرد.<p class="
گسنامارلغتنامه دهخداگسنامار. [ گ ُ ] (اِ) نهایت و غلبه ٔ گرسنگی باشد، چه گسن به معنی گرسنه و آمار به معنی نهایت طلب و خواهش بود. (برهان ) (آنندراج ). محمد معین نوشته اند: در یک نسخه ٔ خطی جهانگیری متعلق به کتابخانه ٔ علامه دهخدا «گسامار» و در دو نسخه ٔ دیگر از همان کتاب متعلق به همان کتابخانه «گ
استسقاءلغتنامه دهخدااستسقاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آب خواستن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغه ). طلب آب کردن : به پیش فیض تو زآن آمدم به استسقاءکه وارهانی از این خشکسال تیمارم . خاقانی .مگر که جانم از این خشکسال صرف زمان گ