خشیتلغتنامه دهخداخشیت . [ خ َ ی َ ] (مص ) ترس . خوف . بیم . هراس منسوب بعظمت و مهابت . (یادداشت بخط مؤلف ) : قصه ٔ خرگوش و پیل آری و آب خشیت پیلان زمه در اضطراب .مولوی .
خشت خشتلغتنامه دهخداخشت خشت . [ خ ِ خ ِ ] (اِ صوت ) خش خش و آن صوت کاغذ و جامه و غیر آن است : خشت خشت موش در گوشش رسیدخفت مردی شهوتش کلی رمید.مولوی (مثنوی ).
ذعرلغتنامه دهخداذعر. [ذُ ] (ع اِ) ترس . خوف . بیم . خشیت . رعب . رهب . فزع . فرق . هراس . دهشت . وحشت : سبب ذعری که در صمیم دل او متمکن گشته و خیالی که بحواشی خاطر او متطرق شده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی نسخه ٔ خطی مؤلف ص 155).
شگفتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی فت، شگفتی، تعجب، اعجاب، حیرت، بهت، تحیر ستایش، تحسین، عشق، پرستش پریشانی، حیرانی، سرگشتگی، اضطراب حرمت، ترس آمیخته با احترام، شیفتگی، خشیت، احترام، ترس، پرستش شوک، سورپریز، عدم انتظار استعجاب شگفتانگیزی، غرابت علامت تعجب
ترسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی بیم، هراس، خوف، جبن، پروا، هول، هولوولا، محابا، مرعوبیت، چشمترسی، بأس، خشیت، دهشت، احترام، بزدلی، اجتناب ضعف اعصاب▼، ترس روانی ◄فوبیا▼ چیز ترسناک: هیبت، ابوالهول، لولو، لولوخورخوره، هیولا، دیو، غول، شبح، دراکولا، موجود خشن، موجود افسانهای، چیز مرعوبکننده ◄ ارعاب▼ مترسک، لولوی