خطرتفرهنگ فارسی عمید۱. هر اندیشهای که بر ذهن وارد میشود.۲. (تصوف) هر اندیشهای که بر ذهن سالک وارد میشود.
خاطراتلغتنامه دهخداخاطرات . [ طِ ] (ع اِ) ج ِ خاطره است .- دفترچه ٔ خاطرات ؛ دفتری است که شخص خاطره ٔ خود را در آن ثبت مینماید.رجوع به خاطره شود.
خطراتلغتنامه دهخداخطرات . [ خ َ طَ ] (ع اِ) آفتها. خطرها. (یادداشت بخط مؤلف ). || ج ِ خَطرَة. رجوع به خطره در این لغت نامه شود.
خاطراتفرهنگ فارسی معین( ~.) [ ع . ] (اِ.) جِ خاطره ؛ مجموعة رویدادها و سرگذشت های مربوط به یک شخص یا یک دوره .
بی نظاملغتنامه دهخدابی نظام . [ ن ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + نظام ) آشفته . درهم . نامنظم . نابسامان : چو راهی بباید سپردن بگام بود راندن تعبیه بی نظام نقیبان ز دیدن بمانند کندگر ایشان همیشه نباشند غند. عنصری .این روزگار بی خطر و
خالعلغتنامه دهخداخالع. [ ل ِ ] (اِخ ) حسین بن محمدبن جعفربن محمدبن حسین رافقی معروف به خالع.بعضی نسب او را به معاویةبن ابوسفیان میرسانند. وی از بزرگان علم نحو و لغت و ادب عرب بود. از ابوعلی فارسی و ابوالحسن سیرافی و جز این دو کسب علم کرد. وفاتش به سال 388 هَ
ابیوردیلغتنامه دهخداابیوردی . [ اَ وَ ] (اِخ ) محمدبن احمد الأبیوردی الکوفنی و کوفن یکی از قراء ابیورد است و یاقوت گوید: ابوالمظفر محمدبن ابی العباس احمدبن محمد ابی العباس احمدبن اسحاق بن ابی العباس محمد الامام بن اسحاق بن الحسن ابی الفتیان بن ابی مرفوعه منصوربن معاویةالأصغربن محمدبن ابی العبا