لغتنامه دهخدا
خلار. [ خ ُل ْ لا ] (اِخ ) دیهی بزرگ است کی سنگ آسیا آنجا کنند و بیشترین ولایت پارس را سنگ آسیا از آنجا برند. معتدلست چشمه ٔآب کوچک دارد چندانک خوردن را باشد و هیچ غله و میوه و دخلی دیگر نباشد و جز سنگ آسیا ندارند و معیشت ایشان از آن باشد و هفتصد دینار هر سال بدیوان گذارند. (