ترجمه مقاله

خلع

xal'

۱. عزل ‌کردن کسی از شغل و عمل خود؛ برکنار کردن.
۲. کندن؛ برکندن: خلع لباس.

۱. اخراج، انفصال، برکناری، عزل ≠ نصب
۲. معزول، برکنار، مخلوع ≠ منصوب، برگماری
۳. در آوردن، ریشهکن کردن، کندن

ترجمه مقاله