خلفافرهنگ فارسی عمید= خلیفه⟨ خلفای راشدین (اربعه): چهار خلیفۀ بعد از پیامبر اسلام (ابوبکر، عُمَر، عثمان، و علی).
خلفاءلغتنامه دهخداخلفاء. [ خ ُ ل َ ] (ع اِ) ج ِخلیفة. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). جانشین . قائم مقام : بزرگان امیران ، خلفاء... نیامده است که امیران خراسان مال صلاة بیعتی بازخواستند. (تاریخ بیهقی ). ذکر این کتاب بر اسماع آن خلفاء می گذشت . (کلیله و
خلفاء راشدینلغتنامه دهخداخلفاء راشدین . [ خ ُ ل َ ءِ ش ِ ] (اِخ ) خلفای اربعه که عبارتند از: «ابوبکر» و «عمر» و «عثمان » و«علی » علیه السلام . آنها بعد از پیغمبر بترتیب بجای او نشستند و اداره ٔ امور مسلمانها را بعهده گرفتند.
خلفای اربعهلغتنامه دهخداخلفای اربعه . [ خ ُ ل َ ی ِ اَ ب َ ع َ ] (اِخ ) خلفای راشدین . چهار خلیفه ای که بعداز پیغمبر آمدند و عبارت بودند از: «ابوبکر ابی قحافه » و «عمربن خطاب » و «عثمان بن عفان » و «علی بن ابیطالب » (ع ). رجوع به خلفاء راشدین در این لغت نامه شود.
خلفاءلغتنامه دهخداخلفاء. [ خ ُ ل َ ] (ع اِ) ج ِخلیفة. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). جانشین . قائم مقام : بزرگان امیران ، خلفاء... نیامده است که امیران خراسان مال صلاة بیعتی بازخواستند. (تاریخ بیهقی ). ذکر این کتاب بر اسماع آن خلفاء می گذشت . (کلیله و
خلفاتلغتنامه دهخداخلفات . [ خ َ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ خلفة. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجوع به خلفة در این لغت نامه شود.
خلفانلغتنامه دهخداخلفان . [ خ ِ ] (ع ص ) تثنیه ٔ خلف . منه : له ولدان خلفان ؛ او راست دو فرزند یکی دراز و دیگری کوتاه و یا یکی سپید و دیگری سیاه و همچنین است له عیدان و امتان خلفان . (از منتهی الارب ).
خلفاء راشدینلغتنامه دهخداخلفاء راشدین . [ خ ُ ل َ ءِ ش ِ ] (اِخ ) خلفای اربعه که عبارتند از: «ابوبکر» و «عمر» و «عثمان » و«علی » علیه السلام . آنها بعد از پیغمبر بترتیب بجای او نشستند و اداره ٔ امور مسلمانها را بعهده گرفتند.
خلفای اربعهلغتنامه دهخداخلفای اربعه . [ خ ُ ل َ ی ِ اَ ب َ ع َ ] (اِخ ) خلفای راشدین . چهار خلیفه ای که بعداز پیغمبر آمدند و عبارت بودند از: «ابوبکر ابی قحافه » و «عمربن خطاب » و «عثمان بن عفان » و «علی بن ابیطالب » (ع ). رجوع به خلفاء راشدین در این لغت نامه شود.
تاج المراکشیلغتنامه دهخداتاج المراکشی . [ جُل ْ م َ ک ُ ] (اِخ ) از معاریف دوران خلافت الحاکم بامراﷲالعباس متوفی بسال 753هَ . ق . (تاریخ خلفا ص 302).
تاج الیمنیلغتنامه دهخداتاج الیمنی . [ جُل ْ ی َ م َ ] (اِخ ) نام او عبدالباقی از معاریف است . وی در ایام خلافت الحاکم بامراﷲ (741 - 753 هَ . ق .) وفات یافت . (تاریخ خلفا ص 332).
خلفاء راشدینلغتنامه دهخداخلفاء راشدین . [ خ ُ ل َ ءِ ش ِ ] (اِخ ) خلفای اربعه که عبارتند از: «ابوبکر» و «عمر» و «عثمان » و«علی » علیه السلام . آنها بعد از پیغمبر بترتیب بجای او نشستند و اداره ٔ امور مسلمانها را بعهده گرفتند.
خلفاءلغتنامه دهخداخلفاء. [ خ ُ ل َ ] (ع اِ) ج ِخلیفة. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). جانشین . قائم مقام : بزرگان امیران ، خلفاء... نیامده است که امیران خراسان مال صلاة بیعتی بازخواستند. (تاریخ بیهقی ). ذکر این کتاب بر اسماع آن خلفاء می گذشت . (کلیله و
خلفاتلغتنامه دهخداخلفات . [ خ َ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ خلفة. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجوع به خلفة در این لغت نامه شود.
خلفانلغتنامه دهخداخلفان . [ خ ِ ] (ع ص ) تثنیه ٔ خلف . منه : له ولدان خلفان ؛ او راست دو فرزند یکی دراز و دیگری کوتاه و یا یکی سپید و دیگری سیاه و همچنین است له عیدان و امتان خلفان . (از منتهی الارب ).
خلفای اربعهلغتنامه دهخداخلفای اربعه . [ خ ُ ل َ ی ِ اَ ب َ ع َ ] (اِخ ) خلفای راشدین . چهار خلیفه ای که بعداز پیغمبر آمدند و عبارت بودند از: «ابوبکر ابی قحافه » و «عمربن خطاب » و «عثمان بن عفان » و «علی بن ابیطالب » (ع ). رجوع به خلفاء راشدین در این لغت نامه شود.