ترجمه مقاله

خلق

xalq

۱. به‌وجود آوردن؛ آفریدن؛ آفرینش.
۲. (اسم) [مجاز] مردم یک کشور: خلق چین.
۳. (اسم) [مجاز] مردم؛ مردمان.
۴. (تصوف، فلسفه) جهان مادی.

۱. آفریدن، آفریده، آفرینش، ابداع، احداث، انشاد، ایجاد، تناسل، تولید، خلقت، کون، مخلوق
۲. توده، عامه، عوام
۳. امت، قوم، مردم، ملت
۴. مخلوق
۵. غیرسید ≠ سید
۶. آدمی، انسان
۷. آدمیان، انسانها
۸. هیکل، شمایل
۹. عالم مادی
۱۰. شهروند، ت

آفرینش، مردم، نو آور

ترجمه مقاله