پاکیزهخلق؛ خوشخلق؛ خوشخو.
خوشخلق؛ خوشخو.
پاکیزهخوی؛ خوشخلق؛ خوشخو.
خوشتیپ، خوش خلق، خوش گوشت، خوش مزاج، خوش نیت
(خَ) [ ع . ] (ص .) 1 - خوش خلق ، خوش - خوی . 2 - سزاوار، شایسته .