ضحکةلغتنامه دهخداضحکة. [ ض ُ ح َ ک َ] (ع ص ) بسیارخند. (منتهی الارب ). بر مردم خندنده . بسیار خندنده . آنکه بر مردمان خندد. (مهذب الاسماء).
کهلوللغتنامه دهخداکهلول . [ ک ُ ] (ع ص ) نیک خندنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بسیار خندنده . (از اقرب الموارد). || جوانمرد کریم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کریم . (اقرب الموارد).
شامعلغتنامه دهخداشامع. [ م ِ ] (ع ص ) مرد لاغ و بازیگر و خندنده . (از منتهی الارب ). اء شامع أنت أم جاد. (از اقرب الموارد).