25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
ترت ومرت
تار
متفرق کردن
تندوخند
ترت و مرت
متفرق
بیشتر بدانید
رامشگری
قره بلاغ
تاوانه
جلالة
army engineer
مهتاب
خندوتند
xandotand
معنی
زیروزبر؛ پراکنده؛ پریشان؛ تارومار.
جستوجوی دقیق
خندوتند
فرهنگ فارسی عمید
زیروزبر؛ پراکنده؛ پریشان؛ تارومار.
خندوتند
فرهنگ فارسی معین
(خَ دُ تَ)(اِمر.)1 - زیر و زبر.2 - تار و - مار، پراکنده .