ترجمه مقاله

خود

xod

۱. ضمیر مشترک میان متکلم، مخاطب، و غایب: خود من، خود شما، خود او.
۲. برای تٲکید به کار می‌رود: تو خود گفتی.
۳. نفس؛ ذات؛ شخص؛ خویش؛ خویشتن.
۴. [مقابلِ غیر و بیگانه] خودی.
⟨ خودبه‌خود: (قید) به خودی خود؛ بی‌سبب؛ بی‌جهت؛ بدون میل و ارادۀ دیگری.
⟨ از خودبی‌خود شدن: [عامیانه، مجاز] از خود رفتن؛ از حال رفتن؛ بیهوش شدن.

کلاهخود، کلاه فلزی، مغفر، کلاهجنگی ≠ زره، سپر

ترجمه مقاله