ترجمه مقاله

خور

xor

۱. = خوردن
۲. (صفت) خورنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): شراب‌خور، میراث‌خور، نان‌خور.
۳. (اسم) [قدیمی] خوراک؛ خوردنی.

۱. خلیج، شاخاب، شاخابه
۲. زمین پست ≠ شبهجزیره

ترجمه مقاله