خوردپزلغتنامه دهخداخوردپز. [ خوَرْدْ / خُرْدْ پ َ ] (نف مرکب ) پزنده ٔ خوردنی که بعربی طباخ گویند. آشپز، و آن را خوردی پز نیز گویند. (انجمن آرای ناصری ). رجوع به خوردی پز شود.
خوگیردوزلغتنامه دهخداخوگیردوز. [ خُو ] (نف مرکب ) زین ساز. (ناظم الاطباء). آنکه خوگیر می دوزد. عرق گیر دوزنده . (یادداشت مؤلف ).