خوشخو، خوشخوفرهنگ مترادف و متضادبشاش، پسندیدهخو، خوشخصال، خلیق، خوشاخلاق، خوشخلق، خوشرو، خوشمنش، مردمدار، مهربان، نرمخو، نیکخلق، نیکخو ≠ بداخلاق، بدخو
ناخوشمنشلغتنامه دهخداناخوشمنش . [ خوَش ْ / خُش ْ م َ ن ِ ] (ص مرکب ) بدصفت . زشت صفت . زشت خوی . (ص مقلوب ). || منش ناخوش . شیوه ٔ ناپسند. خوی بد. صفت زشت : که ما بازگشتیم از آن بدکنش مگر شاه گردد ز ناخوش منش . <p class="author