خوشجریانیease of flow, flow tendencyواژههای مصوب فرهنگستانمیزان سهولت شارش یک مذاب بهدلیل گرانرَوی آن
گونۀ خوشجریانeasy-flow gradeواژههای مصوب فرهنگستانگونهای بسپار که، در قیاس با گونههای متداولتر، راحتتر جریان مییابد
زیرانگلغتنامه دهخدازیرانگ . (اِخ ) دهی از بخش قشم شهرستان بندرعباس است و 125 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
جرانیلغتنامه دهخداجرانی . [ ج ِ ](ص نسبی ) منسوب است به جران العود که شاعر اسلامی عقیلی است . (از لباب الانساب ). رجوع به جران العود شود.
خطوارگی جریانیcurrent lineation, parting-plane lineationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خطوارگی جدایشی که در آن تیغههای خطی کوچک در فواصل چند میلیمتری تا چند سانتیمتری از یکدیگر قرار گرفتهاند