لغتنامه دهخدا
حیرانی . [ ح َ ] (اِخ ) (مولانا...) مؤلف مجالس النفایس درباره ٔ وی گوید: جوانی فانی صفت و درویش وش بوده و بصحبت گرم ، دل مصاحبان خوش مینموده . این مطلع از اوست :تو گنج حسنی و آتش زده ویرانه ٔ ما رامشو همخانه با هر کس مسوزان خانه ٔ ما را.پیکان مکش از سینه ام قصد د