لغتنامه دهخدا
خرخر. [ خ ُ خ ُ ] (اِ صوت ) آواز نامطبوع که از گلوی خفته برآید. (یادداشت بخط مؤلف ). خرنا. خرناسه . غطیط: افتخاخ ؛ خرخر کردن در خواب . فخ ّ؛ خرخر کردن نائم در خواب . فخیخ ؛ خرخر کردن در خواب . (منتهی الارب ). || حکایت صوت خیشوم و بینی خفته . (یادداشت بخط مؤلف ). || قسمی آوا