لغتنامه دهخدا
خرگور. [ خ َ ] (اِ مرکب ) خرگوره . خر وحشی . گورخر. (ناظم الاطباء). خر دشتی . (آنندراج ). یحمور. (ملخص اللغات حسن خطیب ). کندر. جاب . عَیر. اَحْقَب . حمارالوحش : از دور خرگوری بدید [ بهرام گور ]... چون بر خرگور رسید شیری دید خویشتن بر پشت آن گور افکنده . (ترجمه ٔ تاریخ بلعمی