خیرگاهلغتنامه دهخداخیرگاه . [ خ َ ] (اِ مرکب ) اندرون خانه . اندرونی . درون خانه . (یادداشت مؤلف ).
خراءةلغتنامه دهخداخراءة. [ خ ِ ءَ ] (ع اِ)اسم است ریدن را. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || (مص ) مصدر دیگر خرء است . (منتهی الارب ).
خراعلغتنامه دهخداخراع . [ خ ُ ] (ع اِ) دیوانگی شتر ماده . || شکستگی پشت ناقه که از آن پیوسته نشسته ماند و برخاستن نتواند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
خرپاچهلغتنامه دهخداخرپاچه . [ خ َ چ َ / چ ِ] (اِ مرکب ) بچه ٔ خر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). شاید از لغات فارسی مصطلح بین هندیان فارسی زبان باشد.
خرگاهیلغتنامه دهخداخرگاهی . [ خ َ ](ص نسبی ) منسوب به خرگاه . خرگاه نشین . || معشوقه ٔ چادرنشین . (یادداشت بخط مؤلف ) : چو زین خرگاه گردان دور شد شاه برآمد چون رخ خرگاهیان ماه . نظامی .آن خرامنده ماه خرگاهی شد طلبکار آب چون ماهی
نخیرگاهلغتنامه دهخدانخیرگاه . [ ن َ ] (اِ مرکب ) کمینگاه . (ناظم الاطباء). نخیزگاه . رجوع به نخیر و نخیز شود.