خیسفرهنگ فارسی عمید۱. [مقابلِ خشک] ویژگی کسی یا چیزی که با آب یا مایع دیگر مرطوب شده باشد؛ تر.۲. (بن مضارعِ خیسیدن) = خیسیدن
ناخیسیدنیلغتنامه دهخداناخیسیدنی . [ دَ ] (ص لیاقت ) که خیسیدنی نیست . که قابل خیسیدن نیست . مقابل خیسیدنی .
خیسیدگیلغتنامه دهخداخیسیدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) حالت خیس خورده . ترشدگی . || عمل و حالت خیسیدن . (یادداشت مؤلف ).