کارخانة لبنیاتdairy factory, creamery, dairyواژههای مصوب فرهنگستانواحدی تولیدی که در آن فراوردههای شیری تولید میشود
پخشینۀ لبنیdairy spreadواژههای مصوب فرهنگستانپخشینهای که پایۀ آن چربی شیر است و میزان چربی آن کمتر از کره است
پیغذای لبنیdairy dessertواژههای مصوب فرهنگستانپیغذایی آمادۀ مصرف، ازجمله انواع بستنی خامهای و پنیرهای تازه و شیرخاگین، که از فراوردههای شیری مانند خامه و شیر و ماست تهیه شده باشد
فراوردۀ لبنیdairy productواژههای مصوب فرهنگستانهر فراوردۀ غذایی که از شیر تهیه شود متـ . فراوردۀ شیری milk product
نوشابۀ لبنیdairy beverageواژههای مصوب فرهنگستاننوشابهای که عمدتاً از شیر و فراوردههای آن تهیه میشود
دائرةلغتنامه دهخدادائرة. [ ءِ رَ ] (ع ص ) تأنیث دائر. دائره . دایره . رجوع به دائره و دایره شود. || (اِ) گردش روزگار. (ترجمان القرآن جرجانی ). || سختی . (مهذب الاسماء). || هزیمت : قوله تعالی : علیهم دائرةالسوء. (قرآن 6/48) (منتهی الارب
دائرةدیکشنری عربی به فارسیدايره , محيط دايره , محفل , حوزه , قلمرو , دورزدن , مدور ساختن , دور(چيزي را)گرفتن , احاطه کردن , حوزه قضايي يک قاضي , دور , دوره , گردش , جريان , مدار , اتحاديه , کنفرانس , دورچيزي گشتن , درمداري سفر کردن
دائرةلغتنامه دهخدادائرة. [ ءِ رَ ] (ع ص ) تأنیث دائر. دائره . دایره . رجوع به دائره و دایره شود. || (اِ) گردش روزگار. (ترجمان القرآن جرجانی ). || سختی . (مهذب الاسماء). || هزیمت : قوله تعالی : علیهم دائرةالسوء. (قرآن 6/48) (منتهی الارب
دائرةدیکشنری عربی به فارسیدايره , محيط دايره , محفل , حوزه , قلمرو , دورزدن , مدور ساختن , دور(چيزي را)گرفتن , احاطه کردن , حوزه قضايي يک قاضي , دور , دوره , گردش , جريان , مدار , اتحاديه , کنفرانس , دورچيزي گشتن , درمداري سفر کردن