سلیمانیلغتنامه دهخداسلیمانی . [ س ُ ل َ / ل ِ ] (حامص ) مانند سلیمان بودن ، چون سلیمان پیامبر بر همه عالم و جن و انس سلطنت کردن : رخت بربست از آن سلیمانی چون پری شد ز خلق پنهانی . نظامی .من که دیوی شد